وظیفه گرایی یا نتیجه گرایی؟ کدامیک رویکرد مناسبی در زندگی و یا کسبوکار موفق میباشند؟
شاید شما هم مانند من کسی باشید که این سؤال یا تردید برای شما پیشآمده باشد که کدامیک رویکرد مناسبی در زندگی و یا کسبوکار موفق میباشند. ازنظر علمی و یا دینی کدامیک رویکرد درست و مورد تأییدی است، وظیفه گرایی یا نتیجه گرایی؟ چه مزایا و معایبی برای وظیفه گرایی و نتیجه گرایی وجود دارد؟ آیا وظیفه گرایی و نتیجه گرایی قابلیت جمع شدن رادارند و میتوان آنها را باهم ترکیب نمود؟ آیا رویکرد واحد دیگری بهجز وظیفه گرایی و نتیجه گرایی وجود دارد که بتوان از مزایای دو دیدگاه پشتیبانی کند و معایب آندورا نیز مرتفع نماید؟ کجا و در چه شرایطی وظیفه گرایی و کجا و در چه شرایطی نتیجه گرایی مناسب و مؤثر است؟ در این سلسله مقالات به این سؤالات پاسخ خواهیم داد.
وظیفه گرایی چیست؟
وظیفه گرایی تمایل به اطاعت بدون چونوچرا از فرمان و یا نظر مافوق و عدم توجه به عقلانیت و چرایی انجام دستور
در وظیفه گرایی انجام کار بهصورت اجباری با عامل انگیزشی بیرونی و بدون بهرهگیری از تفکر و تعقل صورت میگیرد. از دیدگاه علم مدیریت، از مزایای وظیفه گرایی ایجاد نظم و انضباط تشکیلاتی و رشد سریع و ناگهانی صنایع و شرکتها می باشد. علت آن، تقسیم کل کار به کارهای کوچک و تعیین مسئول برای هر کار است. همچنین به کمک وظیفه گرایی توان یادگیری و نظم دهی و هماهنگی و پیگیری کارها و نیز ثبت و انتقال آنها و بهطور کلی مدیریت بر آنها آسان میگردد؛ اما در درازمدت وظیفه گرایی موجب افزایش رکود کاری و کاهش خلاقیتفردی در افراد و کارکنان خواهد شد.
نتیجه گرایی چیست؟
تمایل به انجام کار برای دستیابی به اهداف در کوتاهترین زمان و به هر طریق ممکن.
شاید این عبارت را شنیده باشید که “هدف وسیله را توجیه میکند!” و شاید شما هم با من موافق باشید که ازنظر اخلاقی این عبارت کاملاً نادرست است. اکنون با یک نگاه فیزیکی به موضوع نتیجه گرایی میپردازیم. اگر مقدار و جهت حرکتی متأثر از بردار منتجه یا همان بردار حاصل از جمع برداری بردارهای عامل و موثر باشد، بنا براین آنچه اتفاق میافتد حاصل ویژگیهای این بردار منتجه است. راستش را بخواهید هیچ یک از ما حقیقتاً از ویژگیهای این بردار اطلاع دقیقی نداریم. عوامل قابل پیشبینی خارجی و داخلی در کنار عوامل غیر قابل پیشبینی خارجی و داخلی دست به دست هم میدهند و این بردار منتجه را میسازند و نتیجه کارها در عالم واقعیت براساس آن شکل میگیرد. واقعیت این است که همه این بردارها و عوامل در اختیار ما نیستند و شاید برخی از عواملی که در اختیار ما نیستند در عالم واقع بسیار بزرگتر و حتی در جهت مخالف عملکرد ما باشند، لذا به هیچ عنوان نمیتوان بر دستیابی به نتایج و اهداف به هر وسیله ممکن تاکید نمود. در اغلب موارد این روحیه و رویکرد به دلیل عدم دستیابی ما به نتایج دلخواه موجب افسردگی و بیانگیزگی در ما خواهد شد.
رابطه بین وظیفه گرایی و نتیجه گرایی چیست؟
از دیدگاه یک وظیفه گرا اگر فرض کنیم در شرایطی قرار بگیرد که در معرض انتخاب یک عمل از دو عمل که هر دو وظیفه او با اهمیت معادل هستند اما یکی از آنها نتایج بهتری (مثلاً یکی ۱۰۰ واحد خوبی و دیگری ۱۰۱ واحد) را به همراه دارد، قطعاً عمل با نتیجه بهتر را انتخاب خواهد نمود. پس یک فرد وظیفه گرا بهصورت ضمنی نتیجه گرا خواهد بود. همین امر بهطور مشابه برای نتیجه گرا وجود دارد. از دیدگاه یک نتیجه گرا اگر فرض کنیم در شرایطی قرار بگیرد که در معرض انتخاب یک عمل از دو عمل که هر دو نتایج یکسانی (مثلاً هر دو ۱۰۰ واحد خوبی) به همراه داشته باشد ولی فقط یکی از آنها وظیفه او محسوب شود، قطعاً عملی که وظیفه او است را انتخاب خواهد نمود. پس یک فرد نتیجه گرا بهصورت ضمنی وظیفه گرا خواهد بود؛ بنابراین هیچ یک از این دو نه قابل رد کردن کامل هستند و نه قابل پذیرفتن بدون قید و شرط. شرایط و موقعیتها و اقتضاءها تعیین میکنند که به کدام رویکرد متوسل شویم و به آن عمل نماییم.
اگر از این مطلب لذت برده اید به شما پیشنهاد می کنیم هم اکنون فایل رایگان کتاب تفکر طراحیرا دانلود کنید و از مطالب بیشتری در این خصوص بهره مند شوید.