تفکر طراحی بهعنوان رویکردی برای کشف عمیق نیازهای انسانی و فراهم ساختن راهحلهایی جدید و نوآوری با بهرهگیری از ابزارها و روشهای تفکر طراحان است. هنگامیکه کلمه تفکر طراحی بهتنهایی استفاده میشود، بیشتر مردم به پرده پنجرهها و یا تابلو دیوارهای منزلشان میاندیشند. واقعیت این است که تفکر طراحی رویکردی بسیار فراتر از توجه به جنبههای زیباشناختی یا طراحی محصولات فیزیکی است. به تعبیری تفکر طراحی یک متدولوژی یا رویکردی فرایندی است. با کمک تفکر طراحی میتوانیم گستره وسیعی از چالشهای شخصی، اقتصادی، و اجتماعی را با روشهایی نوآورانه و خلاقانه حل کنیم.
ویژگی تفکر طراحی آن است که بر توانمندیهای طبیعی انسانها در شهود، تشخیص یک الگو در میان تعدادی زیادی داده و اطلاعات، طرح ایدههایی استوار است. این توانمندیها هم ازنظر احساسی دارای معنای ارزشمندی میباشند و هم ازنظر عملکردی جایگاه بالایی دارند. اتکای بیشازحد به روشهای تحلیلی و استدلالی کاری پر ریسک میتواند باشد.
اگر مسئلهای با یک رویکرد تحلیلی بهراحتی حل نمیشود و یا اینکه نمیتوان معیاری برای سنجش آن تعریف کرد و یا دادههای به مقدار کافی در اختیار نیستند، پیشنهاد میکنیم از روش تفکر طراحی استفاده شود. امید فراوانی وجود دارد که این روش بتواند برای اینگونه مسائل راهگشا باشد. تفکر طراحی با تکیهبر همدردی با مشتریان و ساخت نمونه اولیه میتواند ما را یاری کند. این روش به ما کمک میکند در مسئلهمان شیرجه بزنیم و بینشهای جدیدی به دست بیاوریم.
شرکت آی دی او (IDEO) از پیشتازان بهکارگیری این روش در جهان، برای کمک به سازمانهای خصوصی و عمومی در نوآوری و رشد آنها از این روش استفاده میکند. بدین منظور تصویری از آینده اقدامات فعلی یا عملیات جدید را فراهم میسازد و برای دستیابی به آن، نقشه راهی را تهیه مینماید. اگر چهکار آی دی او بهطورکلی روی فرایند نوآوری است، اما مدرسه طراحی که در دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۰۵ پایهریزی شد از همان ابتدا روی نوآوری تمرکز دارد.
دیوید کلی مؤسس آی دی او و مدرسه طراحی معتقد است که بسیاری از مشکلات در قرن بیست و یکم تنها از طریق و با زمینه علمی حل نمیشوند، بلکه ممکن است بتوان با قرار دادن آن دانشمندان در اتاقی کنار یک تاجر، حقوقدان، مهندس و سایر تخصصها، راهحلی پیدا کرد. او پیشنهاد کرد دانشگاه استنفورد بهجای قرار دادن همه تخممرغها در سبد عمیق شدن، دستکم تعدادی از تخممرغهایش را در سبد گسترده دیدن قرار دهد.
در محیطهای مرسوم حل مسئله، که تنها یک جواب درست وجود دارد، میتواند این یک رویکرد اثربخش و گاهی درست باشد. اما متفکران خلاق در رویارویی با همان مسئله دقت میکنند که سریع قضاوت نکنند. آنها درمییابند که راهحلهای مختلفی محتمل است. بنابراین ابتدا میکوشند که بدون محدودیت و وسیع فکر کنند و راهحلهای متفاوت را تشخیص دهند و سپس روی ایدههای باارزشتر متمرکز شوند. لذا پاسخهای ابتدایی و کلیشهای کنار گذاشته میشوند، جستجوی بیشتر و حتی در صورت نیاز بازتعریف مسئله صورت میگیرد و بر این اساس پاسخ مناسب از دل واقعیات و آزمون و خطاهای بسیار به دست میآید.
یک پاسخ
با سلام
ممنون بسیار خوب بود. استفاده کردم.