فکر

فکر کردن به جای ما- چه بلایی بر سر ما آورده اند؟

آن چه به استعمار نو تعبیر می شود، چیزی جز تعطیل کردن فکر ما نیست. این به معنای این نیست که مانع فکر کردن انسان می شوند، بلکه منظور گرفتن فرصت فکر کردن از انسان است. در واقع فرصت پیدا نمی کنیم که خودمان به چگونگی رفع نیازهایمان فکر کنیم. این کار با فراهم ساختن و آماده کردن جواب مسئله خودمان و دسترسی سریع به آن توسط آن ها انجام می گیرد.

رویکرد استعمار نو، فکر کردن به جای ماست. تربیت انسان هایی که همواره محصولات آماده را مصرف کند و کاری می کند که به جای افتخار کردن به تولید، به مصرف کردن فخر بفروشیم. حجم زیاد اطلاعات، کتاب ها، مقالات در دسترس عموم و به ویژه دسترسی راحت و آسان به اینترنت، به جای آن که ما را به فکر کردن و پیشرفت واقعی برساند، در واقع مصیبتی برای فکر کردن ما شده است.

فکر

هر گاه سؤال و یا مسئله ای برای ما پیش می آید، قبل از آن که کمی در مورد آن فکر کنیم تا راه حلی برای آن بر اساس فکر و اندیشه و شرایط خودمان بیابیم، با یک جستجوی ساده در منابع و به ویژه در اینترنت در اغلب موارد جوابی برای آن می یابیم و بدتر از همه آن که، همان جواب را بدون هیچ نقد و اصلاحی به کار می گیریم و این یعنی تعطیلی فکر.

مقصود ما این نیست که از منابع ارزشمند موجود دنیا استفاده نکنیم و در وقت و انرژی خود صرفه جویی ننماییم. بدیهی است که اگر چنین نکنیم خود بی فکری بالاتری است. گاهی ما با یک سؤال عمومی مواجهیم که دانستن جواب درست آن ما را خیلی از نظر تسریع در درک و فهم موضوع و سرعت پیشرفت کار به جلو می اندازد. باید این گونه سؤالات را پرسید و جوابش را هر چه زودتر دریافت کرد. فکر کردن در مورد چیزی که قبلاً به آن فکر شده و جواب آن وجود دارد و در دسترس همگان است امر مطلوبی نیست.

با وجود این فرض کنید پاسخ آن سؤال مبتنی بر شرایط و مفروضات خاصی باشد که مناسب شرایط و مفروضات مورد نظر ما نیست. اینجاست که ضرورت تفکر دوباره خودنمایی می کند. پس وقتی که حتی جواب سؤال به راحتی در دسترس ما است، بررسی در مورد درستی و یا قابل اعتماد بودن و یا مناسب بودن آن جواب برای کار خودمان نیاز به تفکر دارد.

کارشناس و خبره و فرهیخته کسی نیست که انبوهی از اطلاعات و دانشی که در آن سوی دنیا تولید شده را در حافظه خود جای دهد و همان ها را بدون گذراندن از صافی تفکر خود به دیگران عرضه کند. بلکه این عناوین ارزشمند شایسته کسانی است که دانش موجود جهان را به درستی کسب می کنند و به منابع به روز جهان دسترسی دارند و همه این ها را برای حل مسائلی که در جامعه خود با آن مواجه هستند و براساس شناخت دقیق و عمیقی که از نیازهای جامعه خود دارند با بهره گیری از خلاقیت خود به کار می گیرند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *