تفکر مهندسی را تفکری مناسب برای حل مسائل مرتبط با فناوری و یا موارد مشابه آن میشناسند. مبنای تفکر مهندسی آنالیز مسئله، معین کردن متغیرها و تعداد آنها و نیز استخراج معادلات حاکم بر مسئله است. بر این اساس یک حل صریح برای یک معادله مشخص به دست میآید.
در رویکرد تفکر مهندسی امکان بهینهسازی بهخوبی وجود دارد. چراکه بهطورمعمول بهینهسازی بر روی معادلات حاکم، قیود و نیز تعریف یک تابع هزینه که معمولاً باید حداقل شود، بنا میشود. عوامل انسانی در این رویکرد تعیینکننده نیستند و حداکثر در تعیین برخی ابعاد و اندازهها و یا بهبود ظاهر محصول خود را تا حدودی نشان میدهد.
در مقایسه با تفکر مهندسی، تفکر تجاری با استفاده از تنوعی از شاخصها مانند شاخصهای مالی و رقابتی و ارزش محصولات و خدمات، به حل مسائل حوزه تجاری میپردازد.
بر خلاف تفکر مهندسی، در این رویکرد تصمیمگیریهای همراه با ریسک و بهینهسازیها بر اساس معادلات سادهتری قابل انجام است. تفکر تجاری ازنظر مواجهه با پیچیدگیهای مسئله بهویژه از حیث گرایش به جنبههای انسانی تا حدودی به تفکر طراحی نزدیک است.
اگرچه تفاوتهایی باهم دیگر ازنظر روند مواجهه با این پیچیدگیها دارند که این امر تفکر طراحی را از آن بهخوبی متمایز میسازد. از دیدگاه اقتصادی تفکر تجاری درصدد استفاده از وضع موجود برای رشد منافع سازمان است، اما تفکر طراحی که از یک دیدگاه انسانمحور و عملگرا برخوردار است، خلق یک مفهوم جدید برای خدمت به کاربر را با هدف رفع نیاز واقعی او مدنظر قرار میدهد.
در مقایسه با تفکر مهندسی و تفکر تجاری، تفکر طراحی در مسائلی با پیچیدگیهای بالا و مجهولات و متغیرهای بسیار که معادلات محدود موجود قادر به حل آنها نیستند کاربرد دارد. در اینجا مسئله بهینهسازی یا اصلاح جزئی یک راهحل مدنظر نیست، بلکه جستجوی پاسخی است که اصلاً وجود خارجی ندارد.
حتی پس از ارائه اولین راهحلها، باز هم جریان اطلاعات جدید منجر به تغییر و بهبود راهحل میگردد. بدین منظور طراح از روشهایی مانند مشاهده، مصاحبه، همدردی و پرسشنامه و دیگر روشهای موجود استفاده میکند تا بهمنظور شناخت عمیق نیاز و کشف راهحل از دل مسئله، نظرات و ایدههایی را از منظر خود افراد نیازمند به حل مسئله دریافت کند.
درست شبیه پزشکی که برای درمان بیمار خود با طرح سؤالات پیدرپی و هدفمند از خود بیمار و نیز معاینه دقیق مشخصات بیمار و بررسی شواهد موجود و گاهی تعریف آزمایشها فراوان در جستجوی تشخیص مسئله واقعی بیمار و ارائه راهحلی مؤثر و مناسب برای درمان او است. بدیهی است که ازنظر پزشک این راهحل یک فرضیه نیست که یک راهحل قطعی تلقی شود. این راهحل در ابتدا بهعنوان یک راهحل احتمالی در نظر گرفته میشود تا در بوته آزمایش قرار گیرد.
مشاهده نتایج آزمایش راهحلهای اولیه مسیر ارائه راهحلهای بهتر و نزدیکتر به جواب مطلوب را هموار میکند. راهحلی که شاید احتمال یافتن آن در ابتدا بسیار دور از ذهن و حتی غیرممکن به نظر میرسید.