زماني را تصور کنيد که شخصي کاري کرده که شما آن کار را يا دوست نداريد و يا اشتباه مي دانيد. خوب. معمولا شروع مي کنيد با لحن خشن صحبت کردن که تو اين کار را درست انجام ندادي و…
بياييد در مورد ايناگر مي خواهيد عسل برداريد به کندو لگد نزنيد
زماني را تصور کنيد که شخصي کاري کرده که شما آن کار را يا دوست نداريد و يا اشتباه مي دانيد. خوب. معمولا شروع مي کنيد با لحن خشن صحبت کردن که تو اين کار را درست انجام ندادي و…
بياييد در مورد اين موضوع کمي فکر کنيم. اگر شخص مقابل مي دانست که اين کار غلط است و يا از انجام آن هدفي نداشت؛ خوب چرا خود را به زحمت انداخت و آن را انجام داد. فکر کنيد. هر کسي که کاري انجام مي دهد يا فکر مي کند که آن کار درست است و يا از انجام آن هدفي دارد. از تصميم هاي بزرگ گرفته تا کار هاي کوچکي که فقط براي اذيت و آزار هستند.
در کل سرزنش و انتقاد و گلايه سبب تغيير نمي شوند. با اين کار ما تنها سعي مي کنيم خودمان را راحت کنيم و عقده ي دلمان را سر ديگران به وسيله ي انتقاد از آنها خالي کنيم. ما انتقاد مي کنيم تا خودمان را راضي کنيم. ولي آيا تا به حال به طرف مقابل خود فکر کرده ايد؟ او چه سودي از سخنان شما مي برد؟
با اين کار شما مطمئنا او سرخورده مي شود و غرورش که مهمترين چيز براي يک فرد است مي شکند. و مسلما دفعه ي بعد کارش را بهتر که انجام نخواهد داد هيچ؛ ممکن است کارش را به طور کلي خراب کند يا آن را رها سازد. در کل انتقاد جز کينه و دشمني چيز ديگري را به ارمغان نخواهد آورد.
هر کسي فکر مي کند کاري را که انجام مي دهد مهمترين کار و صحيح ترين کار است، و ما با انتقاد از آن ها نمي توانيم آن ها را از نظر خود برگردانيم. شايد برايتان جالب باشد بدانيد که بزرگترين گانگستر امريکا که جاني ترين فرد اين کشور نيز به حساب مي آمد خود را ناجي مردم مي دانست. مطمئنا او و ديگر افراد انتقاد را نمي پذيرند حتي اگر قانع شوند؛ زيرا دوست دارند روي حرف خود بمانند.
سعي کنيد به خاطر بياوريد چند بار تا به حال با انتقاد از کسي توانسته ايد در او تغيير ايجاد کنيد و او را وادار کنيد تا کار اشتباهش را ترک کند؟ مسلما هيچ وقت يا حداقل به ندرت.
انتقاد فقط باعث کينه و دشمني مي شود پس:
اصل اول:
انتقاد، سرزنش و گلايه نکنيد